| امروز چهارشنبه, ۲۹ فروردین , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

نوشتاری از فرزاد جهان‌بین/3؛


تأملاتی در حلقات پنج‌گانه از انقلاب اسلامی تا تمدن نوین اسلامی/۳

بین جامعه اسلامی و دولت اسلامی، رابطه وجود دارد. امیرالمومنین (ع) فرمودند که «لیست تصلح الرعیة الا بصلاح الولاة، و لا تصلح الولاة الا با ستقامة الرعیةُ» یعنی مردم صالح نمی شوند مگر با صلاح ولاة!

به گزارش پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، فرزاد جهان بین در نوشته ای بخش های پنجگانه از انقلاب اسلامی تا تمدن نوین اسلامی را برشمرده است.

(بخش دوم)

۷-    شگفتا، آیا خلافت با رفاقت و خویشی هم می شود؟

چنانچه در تبیین مرحله دولت اسلامی بیان شد دو موضوع دولتمرد تراز و نیز نرم افزار اداره کشور، اصلیترین موضوعات این مرحله است. در ارتباط با دولتمرد تراز به موضوع عدالت در گزینش سیاسی اشاره می شود. آنچه در گزینش سیاسی مد نظر است آنکه:

الف- فرآیند سازمانی به جای گزینش شخصی:

آیا گزینشها، جذب و به کارگیری ها در یک فرآیند سازمانی صورت می گیرد و یا آنکه بر اساس شناختها و روابط شخصی است؟ علی (علیه السلام) در این خصوص می فرمایند: در کار کارگزارانت بنگر و پس از آزمایش به کارشان برگمار ، نه به سبب دوستى با آنها. و بى ‏مشورت دیگران به کارشان مگمار ، زیرا به رأى خود کار کردن و از دیگران مشورت نخواستن ، گونه‏ اى از ستم و خیانت است. کارگزاران شایسته را در میان گروهى بجوى که اهل تجربت و حیا هستند و از خاندان هاى صالح ، آنها که در اسلام سابقه‏ اى دیرین دارند.

پیامبر خدا (صلوات الله علیه) در این خصوص فرموده‌اند: "هر کس از میان گروهی یکی را به کار بگمارد؛‌ در حالیکه فردی بهتر از او که بیشتر مورد پسند خداست در میان آنان وجود داشته باشد، به خدا،‌ پیامبر و مومنان خیانت کرده است" (میزان الحکمه، ج ۱۰،‌ص ۷۴۱)

ب- ویژگی های اکتسابی به جای ویژگی های انتسابی:

آیا در گزینش ها، ویژگی های اکتسابی مدنظر است و یا ویژگیهای انتسابی و خاستگاه طبقاتی؟ علی (علیه السلام) در این خصوص میفرمایند: «لا تقبلن فی استعمال عمالک و امرائک الا شفاعه الکفایه والامانه‏».

در به کار گماشتن عامل و کارگزار، هیچ توصیه‏اى را مپذیر و تنها لیاقت و امانتدارى را مدنظر داشته باش.

۸-   ویژگی های لازم جهت احراز مناصب حکومتی

۱- باور به گفتمان خودی:

کسی که در مسند مسئولیت در نظام اسلامی قرار می گیرد می باید تعلق خاطر فکری و قلبی کامل به گفتمان خودی داشته باشد و هم از حیث نظری و هم از حیث قلبی و نیز رفتاری وابستگی به رقیب دشمن نداشته باشد. علی (علیه السلام) در بیانی زیبا در این خصوص به مالک می نویسند: بدترین وزیران تو ، وزیرى است که وزیر بدکاران پیش از تو بوده است و شریک گناهان ایشان. مبادا که اینان همراز و همدم تو شوند، زیرا یاور گناهکاران و مددکار ستم پیشگان بوده‏اند. در حالیکه ، تو می توانى بهترین جانشین را برایشان بیابى از کسانیکه در رأى و اندیشه و کاردانى همانند ایشان باشند ولى بار گناهى چون بار گناه آنان بر دوش ندارند، از کسانیکه ستمگرى را در ستمش و بزهکارى را در بزهش یارى نکرده باشند. رنج اینان بر تو کمتر است و یاریشان بهتر و مهربانیشان بیشتر و دوستیشان با غیر تو کمتر است. اینان را در خلوت و جلوت به دوستى برگزین .(نامه ۵۳)

۲-  علم و دانش در خصوص حوزه مسئولیت.

در حدیثی بسیار مهم از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که فرموده‌اند: "از نظر من فرق نمی کند که کار را به خائن واگذار کنم یا به ناشی و نا وارد."! (تحف العقول، ص ۳۶۷).

۳- تجربه کاری.

علی(علیه السلام) در نامه به مالک اشتر با تاکید بر لزوم تجربه مندی در امور میفرمایند: افراد با تجربه را به عنوان کارگزار انتخاب نما (نهج البلاغه، نامه ۵۳) و نیز فرمودند: «رای و اندیشه پیر مرد را در جنگ  و هر کاری از صلابت و دلاوری جوان بیشتر دوست دارم» (حکمت ۸۳)

۴- سعه صدر:

آله الرئاسه سِعَهُ الصَدر (نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره ۱۷۶).

۵-  شجاعت :

باید که برگزیده‏ترین وزیران تو کسانى باشند که سخن حق بر زبان آرند ، هر چند ، حق تلخ باشد و در کارهایى که خداوند بر دوستانش نمى‏پسندد کمتر تو را یارى کنند، هر چند، که این سخنان و کارها تو را ناخوش آید. (نامه ۵۳)

 و در بیان ویژگیهای دولتمرد اسلامی به «باور به گفتمان خودی» اشاره شد. بر این اساس از منظر رهبری، طیف بندی نیروهای سیاسی ارایه می گردد:

الف- معتقدان:

الف-۱: معتقدان موافق.

الف-۲: معتقدان منتقد.

ب- غیر معتقدان:

ب-۱: غیر معتقدان خاموش.

ب-۲: غیرمعتقدان معارض.

۹-   ویژگیهای لازم جهت احراز مناصب حکومتی .

۶- داشتن پشتکار و دوری از تنبلی:

امیرالمومنین علی(علیه السلام) چنین سفارش کرده‌اند: لا تتکل فى امورک على کسلان (میزان الحکمه،ج ۸, ص ۳۹۳) «در کارهای خود بر افراد سست و تنبل تکیه مکن» ایشان در نامه ۶۱ ضمن توبیخ کمیل بن زیاد که فرماندار منطقه "هیت" بود به خاطر سستی در انجام وظایف محوله به وی نوشتند: "به کمیل پسر زیاد نخعى به سبب وانهادن مسوولیت خود در برابر دشمن و پرداختن به تاراج قرقیسا اما بعد ، بیگمان این روش که مرد ماموریت و مسوولیت خویش را تباه کند و درگیر کارى دیگر شود که مسوولیت آن را ندارد ، سند ناتوانى به شمار آید و بیانگر اندیشه‏اى ویرانگر باشد. اقدام تو به تاراج قرقیسا و وانهادن مرزهایى که مسوولیتش را به تو سپرده بودیم ، در حالیکه براى دفاع از آن نقاط و راندن دشمن ، در آنجا نیرویى نبود ، جز پراکندگى اندیشه نباشد. مسلم است که تو با این کار دشمانت را پلى شده‏اى که تاراج دوستانت را فرصت یابند، با شانه‏هایى نااستوار و پیرامونى بیشکوه ، بى ‏آنکه رخنه‏ى مرزى را فروبندى یا شوکت دشمن را در هم بشکنى ، نه نیاز شهروندانت را برآورده‏اى و نه انتظار فرمانده خویش را پاسخى در خور داده‏اى.

۷- ساده زیستی:

علی (علیه السلام) فرمود: إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى فَرَضَ عَلَى أَئِمَّهِ اَلْعَدْلِ أَنْ یُقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَهِ اَلنَّاسِ کَیْلاَ یَتَبَیَّغَ بِالْفَقِیرِ فَقْرُهُ. خداوند بر پیشوایان دادگر مقرر فرموده که خود را در معیشت با مردم تنگدست برابر دارند تا بینوایى را رنج بینوایى به هیجان نیاورد و موجب هلاکتش گردد.

در عبارت دیگری نیز می فرمایند: ولکن یجب علی ائمه الحق ان یعتدوا انفسهم من ضعفه الناس لئلا یطغی الفقیر فقره» بر امامان حق لازم است در طعام مانند مردمان عاجز و ضعیف باشند تا فقر باعث طغیان فقراء نشود، هر وقت فقر به آنها فشار آورد بگویند: بر ما چه باک سفره امیرالمؤمنین نیز مانند ماست. از این عبارات به وضوح به دست میآید که ساده زیستی نه یک امر مستحبی و فضیلت بلکه یک واجب است.

به نظر حقیر این سخنان به این معنا نیست که نمی توان از میان طبقه متمول، به انتخاب دولتمرد دست زد اما بی شک در مقام تصدی مسئولیت، فرد مسئول باید سطح زندگی خود را با زندگی طبقه پایین جامعه هماهنگ کند و به نظرم این یکی از شروط پذیرش مسئولیت باید باید باشد.

۸- فروتنی در مقابل مردم

همچنین در عهدنامه شان به محمدبن ابی بکر، زمانیکه وی را به ولایت مصر منصوب کرد در این خصوص به عنوان یک دستور نوشتند: فاخْفِضْ لَهُمْ جَنَاحَکَ وَ أَلِنْ لَهُمْ جَانِبَکَ وَ اُبْسُطْ لَهُمْ وَجْهَکَ (همان، نامه ۲۷)

با ایشان فروتن باش و نرمخوى و گشاده‏رو. گویند هنگامیکه از صفین باز گردید و وارد کوفه شد بر شبامیان گذشت، صداى گریه زنانشان را بر کشتگان نبرد صفین شنید. در این حال ، حرب بن شرحبیل شبامى ، که از بزرگان قوم خود بود ، به سوى او آمد. امام به او فرمود: چنانکه می شنوم زنان شما بر شما چیره شده‏اند. چرا آنان را از ناله و زارى نهى نمی کنید؟ حرب همراه او به راه افتاد. على (علیه السلام) سواره بود و او پیاده، پس به او فرمود: بازگرد ، پیاده‏ رفتن چون تویى در رکاب چون منى موجب فریب والى و مذلت و خوارى مؤمنان شود. …ارْجِعْ فَإِنَّ مَشْیَ مِثْلِکَ مَعَ مِثْلِی فِتْنَهٌ لِلْوَالِی وَ مَذَلَّهٌ لِلْمُؤْمِنِ(نهج البلاغه، کلمات قصار، ۳۲۲) لازم به ذکر است که حاکم می باید در مقابل مردم فروتن باشد و نه در مقابل دشمنان.

۹- مشورت

علی (علیه السلام) در عهدنامه خویش به مالک اشتر در این خصوص به ایشان می فرمایند: با دانشمندان فراوان گفتگو کن و با حکیمان فراوان بحث کن که مایه ی آبادانی و اصلاح شهرها و برقراری نظم و قانون است.

۱۰- حسن تدبیر:

حسن تدبیر معیاری ضروری برای زمامداران و مدیران می باشد. هیچ مدیریتی نمی تواند بدون تدبیر درست راه به جایی ببرد و هر جا که نابسامانی و تباهی مشاهده میشود باید در جستجوی نوعی بی تدبیری در آنجا برآمد و اساساً از مهمترین عوامل فروپاشی سازمانها و دولتها سوءتدبیر است. به بیان امیرالمومنین(علیه السلام): «چهار چیز دلیل برگشت (روزگار و اوضاع و احوال دولتها و حکومتهاست)، بدی تدبیر و زشتی تبذیر و کمی عبرت گرفتن و بسیاری مغرور شدن»

۱۱- سعه صدر:

مدیر اسلامی باید بداند که در مصدر امور با فراز و نشیبهای گوناگونی مواجه بوده و برای دستیابی به اهداف، سختیهای فراوان در پیش دارد و اگر حوصله، بردباری و بلند همتی را سلاح خود نسازد در اثر فشارهای جانبی و پیشامدهای ناگوار حرکات غیرمترقبه‌ای از خود نشان می دهد که بعضاً اعتبار مدیریت و مسئولیت او را زیر سئوال می برد. سعه‌صدر آنقدر مهم است که حضرت علی(علیه السلام) آن را ابزار حکومت می دانند: آله الرئاسه سِعَهُ الصَدر (نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره ۱۷۶).

۱۲- قاطعیت:

اگر رهبران دینی در مقابل مشکلات، سرزنشها و جوسازیها تسلیم شده و احساس ترس می کردند؛ هیچگاه در ایفای رسالت عظیم خویش موفق نمی شدند. حضرت درخصوص قاطعیت خود حضرت فرمودند: به جان خویشم سوگند، که در پیکار و سرکوبی آنها که با حق ستیز کنند و درماندن گمراهی همچنان پای بفشارند، کمترین نرمش و سازش نخواهم داشت. پس، ای بندگان خدای پرهیزگار باشید و از خدای به خدای پناه برید. (خطبه ۲۴)

چنانچه در تبیین مرحله دولت اسلامی (به معنای حاکمیت و نه قوه مجریه) بیان شد دو موضوع دولتمرد تراز (فاعل) و نیز نرم افزار اداره کشور (عامل)، اصلیترین موضوعات این مرحله است.

 

بخش سوم

 پیش از این به برخی ویژگی های عمومی دولتمردان اشاره شد. اما آنچه از اهمیت زائدالوصفی برخوردار است و در مطالب پیشین نیز ذکر شد وجود نرم افزار اداره کشور در حوزه های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، مدیریتی و… است. در این بخش به عنوان نمونه به برخی از چالش های موجود در نظام قانونگذاری می پردازم.

 برخی از چالشهای موجود در نظام قانونگذاری

 نظامی که بناست ریل گذار باشد اما به خاطر مشکلات موجود، بعضا موجب سردرگمی می گردد.

۱- وضع قوانین متعدد (افزایش کمیت قانونگذاری و کاهش کیفیت):

در ایران با ۱۰۰ سال سابقه قانونگذاری، ۱۱ هزار عنوان قانون وجود دارد درحالیکه فرانسه با ۲۰۰ سال سابقه قانونگذاری ۲ هزار و ۸۰۰ قانون دارد.

۲- اصلاحات مکرر قوانین و استفساریه ها.

۳-فقدان نگاه جامع در قانونگذاری.

۴- وجود قوانین متعارض:

همین امر موجب ایجاد برداشت های متفاوت شده و در نتیجه سوء استفاده می گردد.

۵- غلبه طرحها بر لوایح.

۶- فوریت در تصویب قانون:

آمار طرحها و لوایح فوریتی در دوره پنجم ۲۰ مورد ، ششم ۴۴ مورد ، هفتم ۵۹ مورد و در دوره نهم حدود ۸۸ مورد است که نشان دهنده رویکرد نمایندگان در رسیدگی فوریتی است. بخش قابل توجهی از فوریتها هم مربوط به طرحهاست. و

حل این چالشها در بعدی نیازمند اصلاح نظام تقنین است و از بعدی دیگر نیازمند اصلاح فرهنگی جامعه است."کوتاه مدت" بودن جامعه ایرانی از جمله ویژگیهای فرهنگی است که به این وضع دامن میزند. به تعبیر دکتر همایون کاتوزیان"ایران‌ برخلاف‌ جامعه‌ دراز مدت‌ اروپا جامعه‌ای‌ کوتاه‌ است‌. در این‌ جامعه‌ تغییرات‌ ــ حتی‌ تغییرات‌ مهم‌ و بنیادین‌ ــ اغلب‌ عمری‌ کوتاه‌ داشته‌ است‌. این‌ بی‌تردید نتیجه‌ فقدان‌ یک‌ چارچوب‌ استوار و خدشه‌ ناپذیر قانونی‌ است‌ که‌ می توانست‌ تداومی‌ دراز مدت‌ را تضمین‌ کند."

در تدوین این یادداشت از یادداشت "مروری بر چالشهای نظام قانونگذاری ایران" استفاده شده است.

در این بخش به عنوان نمونه به برخی از چالشهای موجود در نظام قضایی می پردازم.

برخی چالشهای نظام قضایی:

۱- اصل نود قانون اساسی رسیدگی به شکایات واصله از « طرزکار» مجلس ، قوای مجریه و قضاییه را به عهده مجلس گذاشته است. بنابراین مجلس حق نظارت بر « طرزکار» خود و قوای دیگر را دارد و باید نسبت به آن ارزیابی نماید ، و به شکایات وارده در این زمینه رسیدگی کند و در هر مورد که مربوط به « عموم » باشد گزارش کار خود را به اطلاع عامه برساند. این در حالی است که اعتبار موثر برای این نظارت وجود ندارد.

۲- هر گاه در اثر تفسیر یا اشتباه قاضی در موضوع یا در حکم یا در تطبیق حکم بر مورد خاص، ضرر مادی یا معنوی متوجه کسی گردد، در صورت تقصیر، مقصر طبق موازین اسلامی ضامن است و در غیر این صورت خسارت به وسیله دولت جبران میشود، و در هر حال از متهم اعاده حیثیت می گردد."

مساله اصلی اینجاست که این تفسیر یا اشتباه قاضی چگونه مشخص میگردد؟ شاید به خاطر این ابهام و یا دلایل دیگر هست که کسی اشتباهی را نمی پذیرد!

۳- حجم بالای پرونده ها

در حال حاضر در حدود ۱۰ میلیون پرونده‌  قضایی در محاکم قضایی کشور وجود دارد. با توجه به کمبود قاضی از طرفی و حجم بالای پرونده ها از سوی دیگر، طبیعتا پرونده زیادی در دست هر قاضی قرار میگیرد و طبیعی است که این موضوع، کیفیت رسیدگی را تنزل میدهد و زمان رسیدگی را نیز طولانی می کند.

چالش ها در حوزه نظارت:

از جمله چالشها وجود ناهماهنگی در بخشهایی از حاکمیت است.به عنوان نمونه، سیاستهای کلی ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری به عنوان سند بالادستی می باید مدنظر قرار گیرد و مصوبات و اقدامات صورت گرفته نباید با این سیاستها مخالف باشد.اما با این وصف، دیوان عدالت اداری هیچگاه به استناد این سیاستها، مصوبه ای را رد نمی کند.فقدان مکانیزم نظارتی بر اجرای این سیاستها نیز از جمله این موارد است.

همانگونه که هستید بر شما حکومت می شود.

بارها شنیده ایم که «الناس علی دین ملوکهم» اما شاید کمتر شنیده ایم که «کما تکونوا یولی علیکم»؛ همانگونه که هستید بر شما حکومت میشود. یک معنا آن است که حاکمان در حکومت، به مردم مینگرند. اگر ملتی، خواسته ها و منافع کوتاه مدت برایشان بر مصالح و منافع بلند مدت ترجیح داشت، اگر در جامعه ای مردم به دنبال اولین ها، بزرگترین ها و کارهای خارق العاده بودند حاکمان نیز برای حفظ قدرت، بر آن سیاق، تدبیر می کنند. و اما اگر جامعه، هیچگاه نخواست که منافع بلند مدت را فدای منافع کوتاه مدت کند دولتها هم همینگونه عمل می کنند.

بارها در جلسات سخنرانی دیده ام که مخاطبین، آن هنگام که سخنران، سخن تندی به زبان می آورد و یا افشاگری می کند چگونه او را تشویق می کنند و از این روست که سخنرانان بعضا علاقه مندند که چنین کنند!

یک معنای دیگر از روایت نبوی، شاید این باشد که حاکمان آیینه جامعه اند و نشان دهنده آنچه در متن جامعه اتفاق می افتد. لذا تا در  فرهنگ جامعه ای، وجدان کاری، انضباط، قانون مداری، مدارا، سخت کوشی و… ارزش نباشد، حاکمان نیز که بر آمده از متن جامعه اند افرادی کاری، منضبط، قانون مدار، با سعه صدر و…. نخواهند بود. لذا راه تربیت دولتمرد اسلامی، در یک نگاه اصلاح فرهنگ جامعه است و بی شک با این نگاه، مهمترین ارکان، خانواده و مدرسه است.

  کسانیکه دغدغه‌مند هستند نباید اولویت ها را گم کنند.

به تعبیر رهبری مسئله ما فقط انتخابات نشود؛ انتخابات هم مهم است اما از آن مهمتر تولید فکر و نظریه هست. رهبری اذعان داشتند که امام به بنده فرمودند که بالاخره جنگ به سرانجام می رساند، حواسها به دانشگاهها باشد. جنگ که تمام شد چه کسانی رفتند مسئولیت گرفتند؟ دغدغه مندان به جبهه رفته بودند و کسانی که به خارج از کشور رفته بودند و درس خواندند، وقتی برگشتند مسئول شدند. نمی خواهم بگویم جبهه نمی رفتند، ولی باید حواسمان باشد که یک عده‌ای باید در این حوزه‌ها وارد شوند. مثلا فرض کنید اگر کشور ما را با خاک یکسان کردند، فردا که دوباره ساختیم چه کسانی می خواهند مسئولیت بگیرند؟ با چه تئوری می خواهیم جامعه را اداره کنیم؟

بخش چهارم

رابطه دولت اسلامی و جامعه اسلامی.

 بین جامعه اسلامی و دولت اسلامی، رابطه وجود دارد. امیرالمومنین (علیه السلام) فرمودند که «لیست تصلح الرعیه الا بصلاح الولاه، و لا تصلح الولاه الا با ستقامه الرعیهُ» یعنی مردم صالح نمی شوند مگر با صلاح ولاه! و این بدان معناست که تا دولت، اسلامی نشود، جامعه اسلامی نمی شود. اما بلافاصله می فرمایند تا جامعه استقامت بر اهداف نداشته باشد دولت اسلامی محقق نمی شود.

بر اساس فهم اینجانب از این دو جمله کلیدی،  جامعه باید به اجمال باور به حقانیت اسلام و ارزشهای آن داشته باشد. اگر الگوی ارزشهای جامعه عوض شد دولت نمی تواند دولت اسلامی باقی بماند. همیشه الگوی نظام سیاسی از الگوی ارزشهای مردم تبعیت میکند. یعنی مردم به این نتیجه رسیدند که شاه نباید باشد و شاه نماند؛ اگر مردم به این نتیجه رسیدند که جمهوری اسلامی حکومت ناکارامدی است و یا اصلا دین نباید در سیاست دخالت کند، جمهوری اسلامی نمیتواند بماند. لذا باید کاری کنیم که ارزشها همیشه در جامعه سرپا بماند و دیده شود. این اتمسفر باید دینی باشد. حال، در این اتمسفر، دولت اسلامی آرام آرام به تفصیل شکل می گیرد و هرچه دولت اسلامیتر می شود، جامعه به شکل تفصیلی، اسلامی میگردد. حسن ظن مردم به حاکمیت، بزرگترین سرمایه حاکمیت است. جامعه باید به اجمال باور به حقانیت اسلام و ارزشهای آن داشته باشد. این اتمسفر اجازه می دهد که دولت اسلامی آرام آرام به تفصیل شکل گیرد و از آن طرف هرچه دولت اسلامیتر می شود، جامعه به شکل تفصیلی، اسلامی تر می گردد. در همین زمینه مایلم به اهمیت بی بدیل حسن ظن مردم به حکومت در ایجاد این فضای تنفس اشاره نمایم. علی(ع) در نامه ۵۳ میفرمایند:

"اگر مردم شکایت کردند، از سنگینی مالیات، یا آفت زدگی، یا خشک شدن آب چشمه ها، یا کمی باران، یا خراب شدن زمین در سیلابها، یا خشکسالی، در گرفتن مالیات به میزانی تخفیف ده تا امورشان سامان گیرد، و هرگز تخفیف دادن در خراج تو را نگران نسازد زیرا آن، اندوخته ای است که در آبادانی شهرهای تو و آراستن ولایتهای تو نقش دارد، و رعیت تو را می ستایند، و تو از گسترش عدالت میان مردم خشنود خواهی شد، و به افزایش قوت آنان تکیه خواهی کرد، بدانچه در نزدشان اندوختی و به آنان بخشیدی، و با گسترش عدالت در بین مردم، و مهربانی با رعیت، به آنان اطمینان خواهی داشت، آنگاه اگر در آینده کاری پیش آید و به عهده شان بگذاری، با شادمانی خواهند پذیرفت، زیرا عمران و آبادی قدرت تحمل مردم را زیاد می کند."

در این سخنان به وضوح ذکر میشود زمانیکه مردم اعتماد به کارگزاران داشته باشند، در تمام مراحل پشتوانه حکومت و حاکمان خواهند بود. اگر مردم ببینند که حاکمان دلسوز آنها هستند و برای معیشت و آسایش آنها از هیچ تلاشی فروگذار نمی کنند و در سختیها همراه و یاور آنها هستند و عدالت را پیشه خود قرار می دهند، حمایت و اعتماد عمومی مردم زیاد می شود و مردم در صلح و جنگ و خوشی و ناخوشی، حکومت را یاری میکنند و جان و مال خود را برای حفظ آن میدهند و قدرت تحملشان در مقابل سختی ها افزایش مییابد. ایشان در بخش دیگری از نامه ۵۳ با اشاره به اهمیت حسن ظن مردم به حکومت بیان میدارند که حسن ظن مردم به والیان مشقت طولانی را از تو برطرف میسازد.

امیرمومنان علی(علیه السلام) میفرمایند: «و ایاک و المن علی رعیتک باحسانک او التزید فیما کان من فعلک او ان تعدهم فتتبع موعدک بخلفک فان المن یبطل الاحسان و التزید یذهب بنور الحق و الخلف یوجب المقت عند الله و الناس قال الله تعالی کبر مقتا عند الله ان تقولوا ما لا تفعلون ». (نامه ۵۳)

بپرهیز از منت نهادن بر توده مردم به احسانی که با آنان می کنی، و بپرهیز از آنکه کار خود را از روی افتخار بیش از واقع وانمود سازی، یا به مردم وعده دهی و به تخلف در انجام آن درنگ کنی، چه منت، احسان را تباه سازد، و بزرگتر جلوه دادن کار نور حقیقت را بزداید، و خلاف وعده کردن نزد خدای و خلق موجب کینه و خشم گردد. خدای تعالی فرمود: اگر وعده به جای نیاورید، خدای سخت به خشم درآید.

نگاهی به مفهوم تمدن نوین اسلامی(۱)

تعریف تمدن:

تمدن از نظر لغوی به سه معناست:

مدن بالمکان یا اقامت و یکجانشینی در مقابل کوچ نشینی.

مدن المدائن یا مصر الامصار به معنی آباد کردن و ساختن شهرها

مدینه به معنی چشم نوازترین جای شهر.

تمدن از نظر اصطلاحی:

تعاریف زیادی از تمدن صورت گرفته مانند تعاریف ویل دورانت، لوکاس، هانتینگتون، اشپنگلر و

به نظر حقیر، تمدن عالی ترین صورت بندی زندگی اجتماعی بشر است که از تبدیل مبانی هنجاری شناختی به نظامهای نظری عملی و از تبدیل آنها به نهادها  شکل گرفته است. درتمدن، شاهد چند فرهنگی هستیم اما مبتنی بر اعتقادات و ارزشهای مشترک به عنوان روح حاکم در گستره جغرافیایی و‌سیع تعین می یابد.

بر این اساس، تمدن اسلامی، تمدنی است که هم از حیث مبانی و هم از جهت روح حاکم وهم از جهت فرآیندها و هم از جهت غایات، ملهم از اسلام است.هر تمدنی از یک کالبد و یک روح متشکل است.

نگاهی به مفهوم تمدن نوین اسلامی(۲)

وصف نوین در تمدن نوین اسلامی:

لفظ نوین در تمدن نوین اسلامی حداقل به دو معناست.

درمعنای نخست تمدن نوین اسلامی در امتداد و طول دوران شکوه تمدن اسلامی قرار دارد اما تاکید می گردد که تمدن نوین، احیای تمدن اسلامی گذشته نیست و تفاوتهای مهمی باآن تمدن دارد.

لفظ نوین در معنای دوم، حکایت از عبور تمدن نوین اسلامی از تمدن غربی است.

دو تفاوت عمده تمدن نوین اسلامی با تمدن غربی:

در عرصه نظر، حرف نو، آمیختگی دین و زندگی و ابتناء تمدن بر معنویت است.

در عرصه عمل، تمدن نوین، جمع بین عدالت و پیشرفت، علم و اخلاق، قدرت و انصاف، خانواده و کار، دینداری و رفاه و… می باشد.

نگاهی به مفهوم تمدن نوین اسلامی(۳):

پدیده های عالم را می توان به سه قسم تقسیم نمود:

۱مکانیکی:پدیده های مکانیکی از عوامل فیزیکی، شیمیایی تشکیل می شوند.

۲پدیده های ارگانیکی:این پدیده ها علاوه بر عوامل فیزیکی شیمیایی، دارای حیات هستند.

۳پدیده های سوپرارگانیک:در این پدیدها علاوه بر عوامل فیزیکی شیمیایی و حیات، عامل معنا وجود دارد. از این پدیده ها به عنوان پدیده های فرهنگی اجتماعی یاد می شود. مانند کاغذ که با اضافه شدن معنا، تبدیل به اسکناس می شود.

پدیدهای دارای معنا در سه سطح قابل تصور است.

۱ایدئولوژی:صرفا ذهنی است.

۲ایدئولوژی همراه با رفتار:از ذهن به رفتار مبدل می شود.مانند نماز

۳ایدئولوژی و رفتار همراه با محمل مادی:

مانند ساختن مسجد. به عنوان نمونه مساله توحید در یافتن محمل مادی، خود را در قالب گنبد نشان می دهد.

در تمدن، مساله اصلی، امتداد اجتماعی نظام معنایی است و بدون این امتداد و دستیابی به سطح سوم، سخن گفتن از تمدن بی معناست.

مفهوم شناسی تمدن نوین اسلامی(۴)

مولفه های نه گانه تمدنی:

این مولفه ها که جمعی از دیدگاههای مطرح شده در خصوص مولفه های تمدن ساز است به شرح ذیل می باشد.

۱ایدئولوژی

۲- عوامل انسانی اجتماعی شامل جمعیت، توسعه انسانی، نسبت دینی، قومی و نژادی

۳-عوامل جغرافیایی:

شامل مساحت، ویژگی های جغرافیایی

۴عوامل فرهنگی

۵عوامل سیاسی

۶عوامل اقتصادی

۷عوامل نظامی

۸سیاست خارجی

۹علم و فناوری

برگرفته از مقاله بررسی امکان محوریت تمدنی در میدان جهان اسلام(مطالعه ایران، عربستان، مالزی و ترکیه) تالیف دکتر فرزاد جهان بین و خانم میرحسینی و مقاله آینده منازعه تمدنی میان ایران و ایالات متحده آمریکا  تالیف دکتر فرزاد جهان بین و محمدجواد فتحی)

عناصرتمدن ساز از منظز ویل دورانت، عبدالله بداوی، غسان العزی و

ویل دورانت عناصرتمدن سازی را شامل پیش بینی و احتیاط در امور اقتصادی، سازمان و نظم سیاسی، سنن اخلاقی و کوشش در راه معرفت و بسط هنر، ویژگی های زمین‏شناختی، شرایط جغرافیایی، زیستی، روانی، وحدت زبانی و قانون اخلاقی نام میداند(ویل دورانت،  1382: 3ـ۷).

عبدالله بداوی نیز از ده اصل #اسلام_تمدنی یا اسلام حضاری ایمان به خدا و رعایت تقوای الهی، حکومت عادل و امین، مردم آزاد و مستقل، تحقیق مجدانه و تسلط بر علوم، توسعه اقتصادی متعادل و فراگیر، کیفیت مناسب زندگی،حفظ حقوق اقلیتها و زنان، یکپارچگی فرهنگی و اخلاقی، حفاظت از منابع طبیعی و محیط زیست، قابلیت دفاعی مستحکم به عنوان عوامل سازنده تمدن یاد میکند.

برخی نیز مؤلفه های تمدن سازی را شامل مواردی همچون سیطره فراملی، اراده جمعی و انسانی، دارا بودن مهد، جامعه و سرزمین،شمولیت در روابط فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، قدرت نفوذ، جریان سازی اجتماعی و برتری طلبی، تعالی جویی وآرمانخواهی فراگیر، تأثیردر تحولات تاریخی می دانند( حسینی،۱۳۹۳:  37).

غسان العزی درکتاب سیاست القوه؛مستقبل النظام الدولی و القوی العظمی ، بر این اعتقاد است که جهت نائل گردیدن به وضعیت ابرقدرتی و همچنین قرارگرفتن در رأس تمدن، شروطی همانند پیشرفت در زمینه علمی و فناوری، اوضاع اقتصادی و مالی مطلوب، قدرت مندی نظامی، موقعیت جغرافیایی مناسب و ذخایر انرژی، فرهنگ تأثیرگذار وتوانمندی دیپلماتیک لازم است(العزی، ۲۰۰۰: ۳۲۷).

سه مرحله در شکل گیری تمدن ها:

تولید، بسط، تکثیر.پس از دو مرحله تولید(فکر) و بسط(عینیت یافتگی)، این برق که در گوشه ای از جهان درخشیدن گرفته در بستری طبیعی  در جهان بشریت تلألو می‌یابد و تکثیر می گردد.جالب آنکه در دو مرحله اول و دم به خاطر حجم بالای چالشها و مشکلات، چنین گمانی نمی رود که این الگو بتواند حالتی فرا وطنی بیابد.

به عنوان نمونه به انقلاب فرانسه اشاره می گردد.

"انقلاب فرانسه باعث می‌شود مدرنیته به یک تثبیت در واحد ملی برسد و تأثیر تمدنی‌این انقلاب، تأثیر جهانی گردد. این انقلاب به لحاظ تمدنی به قدری تأثیرگذار و الهام‌بخش است که اعلامیه بیانیه انقلاب‌فرانسه حدود ۲۰۰ سال بعد، منشور حقوق بشر سازمان ملل متحد می‌شود،  منشور حقوق بشری که از آن، بالغ بر ۱۵ کنوانسیون بین‌المللی استخراج شده‌است و این خود تأثیرات بسیار بالایی بر گسترش چتر مدرنیته در جهان داشته است، چه تأثیر تمدنی بالاتر از این می‌تواند باشد؟

این در حالی است که  بعد از انقلاب فرانسه، وضعیت هرج و مرج در فرانسه افزایش پیدا می‌کند، کشتار،ترور، قتل، خشونت و همه‌ی این‌ها رو به تزاید می‌گذارد، استبداد بیشتر می‌شود و تحولات اجتماعی فرانسه در واکنش طبیعی، شکل نفی سیاسی انقلاب را به خود می‌گیرد، تا جایی که «میستر» با باریک‌بینی‌تام بیان می‌دارد که «انقلاب فرانسه دارای کیفیتی اهریمنی است که آن را از هر چیزی که تاکنون دیده‌ایم یا هر چیزی که از این پس محتمل است ببینیم متمایز می‌‌سازد».اما ۵۰ سال بعد، ۷۰ سال بعد کم‌کم ثمره‌های انقلاب مشاهده می‌شود."(نقش تمدنی انقلاب‌ها، ماهنامه سوره)

امام خمینی(ره)و تمدن غرب

دو دیدگاه از منظر امام در قبال تمدن غربی مورد تایید نیست:

غرب زدگان که به خاطر غلبه روحیه تقلید، خود را باختند.وابستگی و خودباختگی فکری آنها باعث می شود که جامعه را در تمام شوون وابسته کنند.

ردکنندگان تمدن غربی که با سخت گیری و برخورد احتیاط آمیزبا دستاوردهای تمدن غرب، مانع پیشرفت کشور می شوند.

دیدگاه امام برخورد گزینشی است.

جنبه های مثبت تمدن غربی:

پیشرفت های علمی، تکنولوژی و صنعت.

نهادهای جدید نظیر نظام انتخاباتی، تحزب، مجلس قانون گذاری

البته امام معتقدند باید این نهادها را در ابتدا مورد ارزیابی قرار داد.

جنبه های منفی تمدن غربی:

دوری از معنویت و توسعه تک بعدی

فساد.امام تاکید می کنند آن وجوهی از تمدن غربی که با خود فساد اخلاق بیاورند در جامعه اسلامی جایگاهی ندارند.

استعمار

به نظر می رسد بتوان نوع مواجهه امام با دستاوردهای تمدن غربی را در چهار سطح تعریف کرد.

رد

پذیرش

پذیرش با اصلاح

تاسیس

رهبر معظم انقلاب و تمدن غرب.

ایشان با نقد رویکرد مقلدانه، قائل به برخورد محاسبه گرانه با تمدن غرب هستند و از اینرو مانند دیدگاه امام(ره) هم به نقاط مثبت این تمدن اشاره می کنند و هم به نقاط منفی. ایشان به #تبادل_فرهنگی که با خودآگاهی و هشیاری صورت گیرد معتقدند.

نقاط مثبت:

ما که مى‌گوییم «فرهنگ غرب»، نمى‌خواهیم بگوییم که این فرهنگ، همه‌اش از باى بسم‌اللَّه تا تاى تَمَّت، بدى و زشتى و خرابى است. شما دیده‌اید که بنده مکرّر راجع به غرب و تهاجم فرهنگ غربى حرف مى‌زنم. معناى صحبت‌هاى بنده، صرفاً این نیست که فرهنگ غرب از باى بسم‌الله تا تاى تمّت، همه‌اش خراب و خرابى و بدى است. اگر این گونه بود، شهروندان ممالک غربى، از اوّل آن را نمى‌پذیرفتند و اصلاً تحمّل نمى‌کردند. بنابراین، فرهنگ مذکور، نقاط مثبتى دارد که آن نقاط مثبت، چشم مردم را گرفت و جوامع را به خود جذب کرد

این نقاط مثبت عبارتند از:

روح خطرپذیرى/روح ابتکار/روح اقدام/انضباط/دعوت به کار و تلاش/دعوت به وقت‌شناسى/دعوت به رعایت دقایق و ذرّه‌هاى سرمایه‌هاى انسانى/دعوت به شکوفا کردن استعدادها/دعوت به سازندگى/دعوت به تولید ثروت/دعوت به نوسازى دنیا.

نقاط منفی تمدن غرب:

مشکل پایه‌ای در فرهنگ غربی، نگاه تک‌بعدی و مادی به توسعه است که عاملی است برای شکل دهی به سایر نقاط ضعف. از نظر رهبر انقلاب این فرهنگ، عوامل حفظ رشد حقیقى انسان را در خود نداشت و از اینرو منشا بسیاری از مصائب گردید.

اهم نقاط منفی عبارتند از:

نگاه تک بعدی به توسعه/بی توجهی به معنویات/استعمار/نبود آزادی واقعی/نبود دمکراسی واقعی/بی عدالتی و ….

بخش قبلی این سلسله یادداشتها را اینجا بخوانید!

انتهای پیام/

کد خبر : 56566
تاريخ ثبت خبر : 30 آبان 1396
ساعت بارگزاری خبر : 12:07
برچسب‌ها:, ,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)