به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه به نقل از ایکنا، نشست هفتگی شهر کتاب با عنوان «تحلیل و بررسی کارنامه فلسفی دکتر احمد احمدی»، عصر امروز با حضور و سخنرانی غلامعلی حدادعادل، علی افضلی، محمدعلی عبداللهی و مالک شجاعیجشوقانی در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.
در ابتدای نشست، علیاصغر محمدخانی، معاون فرهنگی موسسه شهر کتاب به بیان نحوه آشنایی خود با حجتالاسلام احمد احمدی پرداخت و عنوان کرد: بنده قریب چهل سال با مرحوم احمد احمدی در ارتباط بودم. اولین دیدار ما به سال ۱۳۵۹ بعد از جریان انقلاب فرهنگی باز میگردد.
وی ادامه داد: در مرحله اول، تعداد هفت نفر توسط امام خمینی برای شورای انقلاب فرهنگی منصوب شدند. بعداً حجتالاسلام مهدوی کنی و مرحوم احمد احمدی هم به شورا اضافه شدند. وقتی ایشان برای این مسئولیت به شهر تهران آمدند، خانهای برای سکونت نداشتند. ایشان در اتاقی که در دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی در خیابان فلسطین به ایشان اختصاص داده شده بود، ساکن شدند و شبها همانجا میخوابیدند. بنده به آن دفتر میرفتم و با ایشان ملاقات میکردم.
وی افزود: من چند ویژگی از خصوصیات اخلاقی ایشان را عرض میکنم. یکی از مسائلی که بعد از انقلاب با آن روبرو بودیم، مسئله وحدت حوزه و دانشگاه و نحوه همکاری و ارتباط این دو نهاد با یکدیگر بود. به همین منظور دفاتری تشکیل شد، اما خیلی از دفاتر نتوانستند به جایی راه ببرند. در آن میان، مرحوم احمد احمدی مصداق وحدت حوزه و دانشگاه بود. ایشان هم فضای حوزه را درک کرده بود و هم در دانشگاه تحصیل کرده بود.
دبیر شورای گسترش زبان فارسی ادامه داد: نکته دوم فراجناحی بودن ایشان است. ایشان اصلا تمایل نداشت به حوزه سیاست ورود پیدا کند. ایشان طی این ۴۰ سال به خوبی نشان داد شخصیتی فراجناحی است. یکی دیگر از ویژگیهای ایشان اهتمام به اخلاق و عرفان بود؛ چنانکه کمتر کسی را به سادهزیستی او سراغ داشتم. درون و برون احمد احمدی یکسان بود و هر چه در درون بود، در بیرون هم ابراز میکرد.
وی خاطرنشان کرد: تیزبینی و نکتهبینی، شناخت از تحولات و اندیشههای فلسفی و نهادسازی هم از دیگر خصوصیات ایشان بود. من علامه طباطبایی را زیاد ندیدم، اما تأثیر اخلاقی علامه را در مرحوم احمد احمدی مشاهده کردم. مرحوم احمدی تلاش میکرد مشکلات بسیاری از کسانی که از لحاظ فرهنگی دچار مشکل شده بودند را رفع بکند.
در ادامه نشست، حجتالاسلام محمدعلی عبداللهی به توضیح درباره عمق تفکر فلسفی مرحوم احمد احمدی پرداخت و عنوان کرد: مطالعه کتاب «بنمایههای شناخت» مرحوم احمد احمدی بیانگر این نکته است که نویسنده کتاب برخواسته از خاستگاه معرفتی دو سنت تعلیمی مختلف است. مولف اثر در آن دو سنت تعلیم یافته و این شأن را یافته است که به امر مهمی دست بزند که در مجامع علمی از آن با عنوان «فلسفه تطبیقی» یاد میشود.
وی افزود: به هر معنایی که از فلسفه تطبیقی اراده کنیم، میتوانیم این کتاب را ذیل همین مفهوم جای دهیم. احمد احمدی به درستی این شأن را داشت که دست به این تطبیق بزند. نکته دیگری که ما در میان فلسفهخواندهها کمتر مشاهده میکنیم و در مرحوم احمدی نمایانگر بود، این نکته است که او در پی یافتن یک نظام و دستگاه فلسفی بود تا بتواند با استفاده از آن دشواریهای مهم فلسفی را حل کند. همه میتوانیم تصدیق کنیم یک فیلسوف باید لااقل یک فکر منظم و منسجم داشته باشد تا بتواند به مسائل فلسفی پاسخ دهد یا اینکه در درون آن دستگاه، پرسشهای جدیدی را مطرح سازد. این اثر به خوبی نشان میدهد که مرحوم احمدی سعی داشته است به یک نظام فلسفی نزدیک شود.
وی خاطر نشان کرد: نکته سوم حائز اهمیت این است که اگر کسی این کتاب را به مطالعه بگیرد، پختگی که در پس این جملات نفهته است را درک میکند. مرحوم احمدی مانند کسی است که دارد یک کشتی را داوری میکند. اگر در بحثی میان کانت و ملاصدرا یک هماوردی در یک پرسش مشترک ایجاد شود، مرحوم احمدی مانند ناظری این هماوردی را داوری میکند و نقاط ضعف و قوت هر کدام را در مییابد.
در ادامه نشست، علی افضلی به بیان سابقه آشنایی خود با مرحوم احمد احمدی پرداخت و عنوان کرد: آشنایی من با مرحوم احمدی به قبل از انقلاب بر میگردد. بنده با چند نفر دیگر نزد آیتالله سبحانی به صورت خصوصی فلسفه میخواندیم. یکبار مرحوم احمدی با جمع ما وارد شد و آیتالله سبحانی ایشان را به ما معرفی کرد و گفت از دانش ایشان در زبان انگلیسی و فلسفه غرب استفاده کنید. سال ۱۳۶۲ که خواستم خودم را برای مقطع ارشد فلسفه غرب آماده کنم، چون منبع امتحان کتاب تأملات دکارت بود، خدمت مرحوم احمدی میرسیدم و متن کتاب را با همراهی ایشان میخواندم.
وی افزود: بزرگترین حسن فلسفه در طرح پرسشها است. فیلسوفان به انواع سوالات پاسخهای متنوع میدهند و اتفاقا هیچ زمان هم به نتیجه مشترک نمیرسند. آنچه فیلسوف را از غیر فیلسوف متمایز میکند، این است که برای فیلسوف سوالاتی مطرح میشود که سایر مردم خیلی راحت از کنار آن میگذرند. لذا ویژگی اصلی فیلسوف واقعی تأملات فلسفی اجتهادی اوست. هر فیلسوفی باید حرف جدیدی برای گفتن داشته باشد. طرح نظرات فلسفی جدید و نقادی آثار دیگران دو ویژگی فیلسوف واقعی است.
وی ادامه داد: کتاب «بنمایههای شناخت» یکی از مصادیق تفکر فلسفی اجتهادی است، مضاف بر اینکه حرف جدید دارد، نقد دیگران هم در آن مطرح شده است. اتفاقا ویژگی آثار دکارت هم همین است. هیچ فیلسوفی نیست که حرف فلسفی زده باشد و در تأیید یا تکذیب آرای دکارت سخنی بر زبان نرانده باشد. بزرگترین ویژگی کتاب «بنمایههای شناخت» تلاش برای ارائه فلسفی تطبیقی است. من نیز در آثار خودم میان فرهنگ اسلامی و فرهنگ غربی کار تطبیقی انجام دادهام.
وی در ادامه خاطرنشان کرد: در این کتاب، دو دسته مباحث مطرح شده است: نخست، تأملات فلسفی اجتهادی و نظرات خاص مرحوم احمد احمدی؛ دوم، طرح و بررسی برخی از مسائل مهم فلسفی. مهمترین کتاب در فلسفه دکارت کتاب «تأملات» اوست. احمد احمدی اولین کسی بود که این اثر را به زبان فارسی ترجمه کرد. ایشان معتقد بود دکارت دو اثر دیگر هم دارد که اگر به آنها توجه نکنیم، نمیتوانیم فهم درستی از دکارت داشته باشیم و دچار بدفهمی میشویم. این دو اثر کتاب «اعتراضات و پاسخها» و کتاب «نامههای دکارت» است. دکارت در این کتاب نکات دقیقی را مطرح ساخته است که در دو اثر دیگر او مطرح نشده است.
وی افزود: در کتاب تأملات دکارت دو بحث بیشترین تأثیر را دارد: یکی عبارت «میاندیشم پس هستم» و یکی بحث برهان وجودی که نخستین بار توسط آنسلم مطرح شد. حداقل صدها هزار کتاب و مقاله در باب برهان وجودی نوشته شده است که شما با یک جستوجوی ساده در اینترنت میتوانید به آن دست پیدا کنید. در فلسفه غرب فیلسوفی نیست که از کنار برهان وجودی، بیتفاوت گذشته باشد. بنده در کتاب خودم با عنوان «برهان وجودی» از زمان آنسلم تا همین امروز به بررسی نظرات اندیشمندان غرب و عالم اسلام در این زمینه پرداختهام و همه را جمعآوری کردم.
در ادامه نشست غلامعلی حداد عادل به عنوان آخرین سخنران به بیان خاطرات و سابقه آشنایی خود با مرحوم احمد احمدی پرداخت و عنوان کرد: آشنایی من با مرحوم احمد احمدی از سال ۴۷ آغاز شد و نیمقرن تداوم داشت. ایشان در آن سال در دانشگاه تهران در مقطع کارشناسی ارشد فلسفه مشغول به تحصیل بود. من هم سال ۴۹ دانشجوی مقطع ارشد فلسفه دانشگاه تهران شدم. هر دو در سال ۵۱ وارد مقطع دکتری شدیم و با هم همدوره شدیم. البته این دوستی محدود به همکلاسی بودن نبود و از آغاز، علایق مشترک دینی و وحدت نگاهی که به مسائل دینی داشتیم، پیوند میان ما را عمیق کرده بود.
وی افزود: من در شهر قم به منزل ایشان میرفتم و ایشان در تهران به منزل ما میآمد و با هم رابطه خانوادگی داشتیم. بعد از انقلاب هر دو فعال بودیم. آخرین نمونه همکاری ما نیز فعالیت در شورای عالی تحول در علوم انسانی بود. این دوستی طی این ۵۰ سال تداوم داشت و هیچگاه قطع نشد. ایشان خصوصیات اخلاقی ممتازی داشت که به دلیل زمان محدودی که در اختیار دارم، از بیان آن صرف نظر میکنم.
وی ادامه سخنان خود را معطوف به ترجمه کتاب «نقد تفکر فلسفی غرب» اثر «ژیلسون» توسط احمد احمدی کرد و عنوان ساخت: چرا مرحوم احمد احمدی این کتاب را ترجمه کرد؟ در مقطع کارشناسی ارشد فلسفه دانشگاه تهران درسی بود با عنوان «متون فلسفی به زبانهای اروپایی». ۵۰ سال پیش منوچهر بزرگمهر این درس را ارائه میکرد. بزرگمهر مسلط به زبان انگلیسی بود و عربی و ادبیات فارسی را هم در حد کمال میدانست. او علاقه مند به فلسفه تجربی انگلیس بود. وقتی ما سر کلاس ایشان رفتیم، فهمیدیم که باید کتاب ژیلسون را بخوانیم.
وی ادامه داد: این کتاب برای ما بسیار عجیب بود. دکتر احمدی از حوزه به دانشگاه آمده بود و با فلسفه اسلامی آشنایی داشت. وقتی دید فیلسوفی در بالاترین سطح کار تحقیقی، همان حرفی را میزند که فلاسفه اسلامی بیان میکنند، این کتاب برایش جاذبه پیدا کرد. لذا ایشان شروع کرد به ترجمه کتاب. این کتاب درسگفتارهایی است که ژیلسون در سال ۱۹۳۶ در دانشگاه هاروارد ارائه داده است.
انتهای پیام/