به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، حجت الاسلام والمسلمین علی نصیری، رئیس مؤسسه معارف وحی و خرد و نویسنده کتاب هنر و زیباشناسی در یادداشتی به ضرورتهای هنر دینی پرداخته است:
یکی از عوامل بسیار بنیادین که باعث ضعف سینما و هنر دینی پس از انقلاب شده، به هنر متعهد برگشت دارد. ضمن احترام به هنرمندان متعهد، باید پذیرفت شمار هنرمندان متعهد در مقولههای مختلف هنری محدود بوده است. شمار قابل توجهی از هنرمندان، محصول تحصیل در دانشگاههای خارج از کشورند که آنان در این مراکز به جای آموزش چگونگی ترکیب هنر با دین و اخلاق، تکنیک خلق اثر هنری را فرا میگیرند.
این مشکل در صنعت سینما بسیار مشهود است و کاستی و ضعف سینمای اخلاقی و دینی را از این نظر میتوان ارزیابی نمود. چنانکه تجاری بودن آثار هنری از جمله عواملی است که به ضعف هنر دینی کمک کرده است.
به هر روی، مقصود آن است که آثار هنری در حوزه دین و اخلاق با توجه به ظرافتهایی که میطلبد، نیازمند استفاده از فیلنامه بسیار قوی، گفتمان ادیبانه و تاثیرگذار، بازیگران حرفهای، استفاده از فضاهای مناسب تاریخی، چهره پردازی و دهها عامل دیگر است.
تجربه نشان می دهد که گاه آثار هنری در حوزه اخلاق، بهرغم همه دقتها و ظرافتها، در مقایسه با شماری دیگر از آثار هنری بیمایه، سودآوری چندانی ندارند. از این رو، هنرمندان بزرگ با رغبت کمتری به سوی خلق چنین آثاری روی میآورند.
بسیاری را عقیده بر این است که ارزش هنر نه برای ذات هنر و نه برای لذت بخشی آدمیان با هر هدف زشت و زیباست، بلکه هنر از آن جهت دارای ارزش و اعتبار است که در خدمت دین و اخلاق در آید
هنر در خدمت دین و اخلاق
بسیاری را عقیده بر این است که ارزش هنر نه برای ذات هنر و نه برای لذت بخشی آدمیان با هر هدف زشت و زیباست، بلکه هنر از آن جهت دارای ارزش و اعتبار است که در خدمت دین و اخلاق در آید. بر این اساس، برخی معتقداند:
بدان جهت که هنر نیز مانند دیگر محصولات فکر بشری، برای تنظیم و بهره برداری در حیات جامعه است، لذا ضرورت دارد که ما هر هنری را نپذیریم و نگذاریم هنرهایی که به ضرر جامعه تمام میشود، در معرض و دیدگاه مردم قرار بگیرد.
طرفداران این نظریه بر این نکته تاکید دارند که هنر وسیله است و نه هدف، آنان:
هنر را وسیله میدانند نه هدف؛ بنابراین، هنر فقط لذت و سرگرمی نیست، بلکه عضوی از حیات انسانیت است که شعور معقول انسانها را به حوزۀ احساس منتقل میکند.
ادیان آسمانی و بسیاری از فلاسفه ارزش هنر را بهخاطر خدمتی که به رشد و تعالی اخلاق فردی و اجتماعی میکند، میدانند؛ ازاین رو، آن را پوچ و باطل نمیانگارند.
البته باید اذعان کرد که دامنۀ ارزشداری هنر بنا به تعریفی که ادیان آسمانی از انسان ارائه کرده و او را به عنوان یک موجود خداجو معرفی کردهاند، با دامنۀ ارزشداری هنر از نگاه فلاسفه بهرغم وجود مشترکات، تا حدودی تفاوت دارد.
با این حال مرزهای دین و فلسفه در بُعد انسانشناسی و معرفی بایدها و نبایدهای اخلاقی بسی نزدیک به هم است.
بسیاری از صاحبنظران به پیوند دیرینه میان دین و اخلاق از یک سو و هنر از سوی دیگر اذعان کردهاند، بر این اساس:
از کهنترین زمان، ادبیات با دین رابطۀ نزدیک داشته و غالباً این دو از هم جدا نبوده است. آثاری که از قوم سومری به جای مانده است، داستانهای مربوط به آفرینش جهان و داستان خدایان و ستایش ایشان را در بر میگیرد. قسمت عمدهای از «اوستا» شعرهای سروده شده است… ادبیات قدیم یهود که به نام «تورات» فراهم آمده است، کتاب مقدس دین شمرده میشود. معجزۀ پیامبراسلام| نیز فصاحت و بلاغت بوده است.
چنانکه ملاحظه شد، این دیدگاه افزون بر پشتوانۀ عظیم ادیان آسمانی، از سوی فلاسفه و اندیشه وران مختلف نیز مورد تاکید قرار گرفته است.
به عنوان نمونه کنفوسیوس چهار قرن پیش از میلاد مسیح(ع) در چین، هنر بهویژه موسیقی را فقط از نظر خدماتی که به نظم امور میکند، لازم میدانست.
افلاطون در کتاب جمهوریت خویش، شعر و موسیقی را به مثابۀ ابزار و وسیلهای در دست حکومت میداند. به عقیدۀ ارسطو «شعر» خاصه تراژدی، وسیلهای برای تصفیه امیال نفسانی بهشمار میآید.
دیدرو معتقد است که هر آزاد مردی که قلم به دست میگیرد، باید همت گمارد که عفاف را محبوب و فسق را منفور سازد.
در این جا باید از تولستوی نویسندۀ اخلاقی مذهبی قرن نوزدهم روسیه به صورت ویژه یاد کرد که دین و اخلاق در آثار او موج میزند.
تولستوی در کتاب هنر چیست؟ درباره فلسفه هنر چنین آورده است: قصد هنر زیبایی و یا التذاذ خود پسندانه از زیبایی نیست؛ همچنانکه از تغذیه هم لذت خوردن منظور نمیباشد. هنر یکی از وسایل همبستگی است.
انتهای پیام/